جدول جو
جدول جو

معنی خرم شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

خرم شیرازی
(خُرْ رَ مِ)
اسمش نجفقلی و از یساولان حضوربود و بعد در خدمت شاهزاده صاحبقران میرزا رتبتی حاصل کرد. او در غزل سرایی طبعش سلاستی گرفت و چنانکه رسم تربیت خاقان مغفور بود بهر هفته غزلی تازه بحضور بردی و جایزه یافتی و خشنود بازگشتی. بالجمله از موزونان غزل سرای معاصرین بوده قرب سه هزار بیت دیوان جمع کرده. این بیت ااز اوست: بنگر بزخمهای دل بیقرار ما
کزناوک تو مانده همی یادگار ما.
(از مجمعالفصحاء ج 1 ص 110)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرو شیرازی
تصویر سرو شیرازی
نوعی از سرو که مخروطی شکل و زیبا است و برای زینت در باغ ها و خانه ها کاشته می شود، سرو نورسته و خوش نما، سرو کاشی، سرو ناز
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
خیری زرد. رجوع به خیری شود
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ بِ)
محمد رفیعخان بن ربیعخان. ضابط خفرک و مرودشت، از معارف عمال فارس و در شیراز مکرر صحبتش اتفاق افتاده، عاملی کامل و ضابطی کافی بوده. از اشعار اوست:
ز بیم انتقام وصل یاراز هجر خشنودم
که نتواند فلک یک لحظه هرگز با منت بیند.
چه غم از اینکه بود مایلت دل همه کس
خدا کند که نباشی تو مایل همه کس.
نمودم عجزی و گفتم شوم از عجز دمسازش
چه عجزی بودکافزودم از آن با خویشتن نازش.
گر قصد تو این نیست که از رشک بمیرم
گوئی ز چه بودم بر اغیار و نبودی.
(مجمعالفحصاء ج 2 ص 344)
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ رِ)
میرهادی قلندر. از شعرای معاصر میر طاهر وحید و نجیبای کاشی و شفیعای اثر بود و در سال 1107 هجری قمری در شیراز درگذشت و شصت سال عمر نمود. (از الذریعه ج 9 ص 510)
لغت نامه دهخدا